محل تبلیغات شما

همه چی!



بسم رب العشاق

سر سفره که نشست گفت: آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»

عکس عاشقانه مذهبی 

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم

عکس عاشقانه مذهبی 

دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: یادت باشه! یادت باشه!»

لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست.”


مسابقه بزرگ کتاب‌خوانی یادت باشد» در دانشگاه‌های علمی-کاربردی کشور


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

صنایع مس آسیا emily گروه زبان انگلیسی ناحیه دو aroladab Goedkope en goede kwaliteit voetbalshirts online verkoop همسفران آقا وب کمک راهنما محمد عینی ریاضی دبیرستان علامه طباطبایی منطقه 17 تهران انیمه و رمان های جدید در آنیکا waybrowbeardcont